یک نام جالب ما را به سمت یک روستا کشانده بود. برای همین هم سعی کردیم اول ته و توی قضیه «حوض ماهی» را از طریق پرس و جو از اهالی روستا دربیاوریم. آنها گفتند که نام این روستا از حوضی گرفته شده که در جنوب روستا و در نزدیکی کوه قرار دارد. این حوض مملو از ماهیهای بزرگ و کوچک است و ابعادش تقریبا ۱۰ در ۱۰ متر است عمقی حدود یک متر دارد. از کنار خانههای خشت و گلی روستا که عبور کردیم، بوی سبزی تازه، صدای حیوانات و دیدن درختان تنومند روستا که کنار معابر جای گرفته بودند آرامش خاصی را به آدمی انتقال میداد. محوطهای سـبز رنگ آخر این مسیر پیچ در پیچ نظر را به خودش جلب میکرد نزدیک تر که شدیم، حوض مربعی بزرگ ماهی در آخر محوطه سبز رنگ جای گرفته بود. در کنار حوض، زیارتگاه کوچکی قرار داشت که افراد محلی بر این اعتقاد دارند که این جا قدمگاه یا خوابگاه عزیرنبی است. «بنا بر اعتقاد مسلمانان عزیر، یکی از پیامبران خداست. که در آیه ۲۵۹ سوره بقره در قرآن کریم، داستان تردید او درباره زنده شدن مردگان پس از مرگ، ذکر شده است. عزیر به فرمان خداوند، به مدت ۱۰۰ سال در مکانی به خواب میرود و دوباره به امر خداوند زنده میشود.» به گفته روستایان این چشمه آب کنار حوض در اثر برخورد عصای عزیر نبی جوشیده است. ماهیهای کوچک و بزرگ این حوض، زیبایی به خصوصی به فضای آن داده بود. دور تا دور خانوادههایی برای خوردن میان وعده نشسته بودند. برای خوردن چای کنار این حوض کمی آن طرف تر زیر درختی حدودا ۱۰۰ ساله نشستیم. این فضای زیبا را دیدن بافت تاریخی روستا ترک کردیم. برای بازدید یکی از قدیمیترین خانههای روستا با اجازه صاحب خانه وارد آن شدیم. سمت چپ ما، چهار اتاق بود و در سمت راست حیاطی سر تا سر پر از درخت. دری چوبی در مقابل ما قرار داشت که متصل بود به باغ پشتی که محلی برای نگهداری حیوانات. در گوشهای از این باغ جوجه و مرغ و خروس قرار داشتند و در گوشهای دیگر گوسفندان و گاوها. این خانه خشتی با ستونهای چوبی بلند نیز جذابیت متفاوتی داشت. داخل حیاط ایستاده بودیم که پیرزنی برای خرید ماست به این خانه آمد. دیدن ماست محلی آدمی را برای خوردن یک ناهار به همراه آن وسوسه میکرد. پیرزن از ما دعوت کرد تا به همراهش به خانه کناری برویم. او تنها بود. از در ورودی که داخل شدیم سمت چپ مطبخی قرار داشت که حتی سادگیاش نیز نمیتوانست بیننده را به دیدنش وادار نکند، مطبخی خشتی که به گفته پیرزن دوهفته یکبار تنورش برای پخت نان گرم میشد. دیدن بافت تاریخی این روستا و جویهایی که از میان کوچههایش عبور میکند خالی از لطف نیست. اگر از روستا به سمت دامنه کوه نیز کمی حرکت کنید به چشمه خواهید رسید که آب شرب روستا را تامین میکند. عبور گلهها از کوچه پس کوچههای روستا نیز حس وحال متفاوتی را علاوه بر جاذبههای روستا به شما القا میکند.
سونیا غلامی